مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
جـالـب اينكه تنها وصفى كه براى همسران بهشتى در اين آيه بيان شده وصف ((مطهرة )) (پاك و پاكيزه ) است و اين اشاره اى است به اينكه : اولين و مهمترين شرطهمسر, پاكى و پاكيزگى است , و غـيـر از آن هـمـه تـحـت الشعاع آن قرار دارد, حديث معروفى كه از پيامبر(ص ) نقل شده نيز اين حـقـيـقـت را روشـن مـى كـند آنجا كه مى فرمايد: ((از گياهان سرسبزى كه بر مزبله ها مى رويد بپرهيزيد! عرض كردند: اى پيامبر! منظور شما از اين گياهان چيست ؟ فرمود: زن زيبائى است كه در خانواده آلوده اى پرورش يافته )). نعمتهاى مادى و معنوى در بهشت . گـرچـه در بـسـيارى از آيات قرآن , سخن از نعمتهاى مادى بهشت است ولى دركنار اين نعمتها اشـاره به نعمتهاى معنوى مهمترى نيز شده است , مثلا در آيه 72سوره توبه مى خوانيم : ((خداوند بـه مـردان و زنـان بـا ايـمان , باغهائى از بهشت وعده داده كه از زير درختانش نهرها جارى است , جـاودانه در آن خواهند بود, ومسكن هاى پاكيزه در اين بهشت جاودان دارند, همچنين خشنودى پروردگار كه ازهمه اينها بالاتر است و اين است رستگارى بزرگ )). تفسير: آيا خدا هم مثال مى زند؟!. نـخـست مى گويد: ((خداوند از اينكه به موجودات ظاهرا كوچكى مانند پشه ويا بالاتر از آن مثال بزند هرگز شرم نمى كند)) (ان اللّه لا يستحيى ان يضرب مثلا مابعوضة فما فوقها) مثال وسيله اى اسـت بـراى تجسم حقيقت , گاهى كه گوينده درمقام تحقير و بيان ضعف مدعيان است بلاغت سخن ايجاب مى كند كه براى نشان دادن ضعف آنها, موجود ضعيفى را براى مثال انتخاب كند مثلا در آيـه 73 سـوره حـج مـى خـوانـيـم : ((آنـهـا كـه مـورد پرستش شما هستند هرگز نمى توانند ((مـگـسـى ))بـيـافرينند اگرچه دست به دست هم بدهند, حتى اگر مگس چيزى از آنها بربايد آنهاقدرت پس گرفتن آن را ندارند, هم طلب كننده ضعيف است و هم طلب شونده )). در ايـنـكـه منظور از ((فمافوقها)) (پشه يا بالاتر از آن ) چيست ؟ مفسران دوگونه تفسير كرده اند: گـروهـى گـفـته اند ((بالاتر از آن در كوچكى )) است , زيرا مقام , مقام بيان كوچكى مثال است , و بـرترى نيز از اين نظر مى باشد, اين درست به آن مى ماند كه گاه به كسى بگوئيم تو چرا براى يك تـومـان اينهمه زحمت مى كشى شرم نمى كنى ؟او مى گويد شرمى ندارد من براى بالاتر از آن هم زحـمـت مى كشم حتى براى يك ريال ! بعضى ديگر گفته اند: مراد ((بالاتر از نظر بزرگى )) است , يـعـنـى خـداونـد هـم مثالهاى كوچك را مطرح مى كند و هم مثالهاى بزرگ را ـ ولى تفسير اول مـنـاسـبـتـربـنـظـر مـى رسـد ـ سـپـس در دنـبال اين سخن مى فرمايد: ((اما كسانى كه ايمان آورده اندمى دانند كه آن مطلب حقى است از سوى پروردگارشان )) (فاما الذين آمنوافيعلمون انـه الحق من ربهم ) آنها در پرتو ايمان و تقوا از لجاجت و عناد و كينه توزى با حق دورند ((ولى آنها كه كـافرند مى گويند: خدا چه منظورى از اين مثال داشته كه مايه تفرقه و اختلاف شده , گروهى را بـه وسـيله آن هدايت كرده , و گروهى راگمراه ))؟! (و اما الذين كفروا فيقولون ماذآ اراداللّه بهذا مثلا يضل به كثيرا و يهدى به كثيرا). نظرات شما عزیزان: |
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |